۱۳۸۸ آبان ۲۳, شنبه

بر رسي مقاله (2)

رحمن قهرمانپور
نويسنده در اين مقاله دو رويكرد را در باره تاثير گذار رسانه ها بر تصميمات سياست خارجي ذكر مي كند : اول اينكه : رسانه‌هاي خبري ماهواره‌اي در دوران پس از جنگ سرد تصميم‌گيري‌هاي سياست خارجي را تحت تأثير قرار داده‌اند رويكرد دوم هم در مقابل اين رويكرد معتقد است : تصميم‌گيرندگان به ندرت تصميم‌هاي خود را به خاطررسانه‌ها تغيير مي‌دهند، هرچند ممكن است به خاطر رسانه‌ها ناگزير از واكنش نشان دادن شوند.
نويسنده با برگزيدن رويكرد دوم در اين مقاله تله ديپلماسي يا ديپلماسي رسانه‌اي را با با پديده سي‌ان‌ ان مرتبط مي داند و مي نويسد در اين نظريه فرض مي‌شود رسانه‌هاي جهاني نظير سي‌ان‌ ان، آن اندازه قدرتمند شده‌اند كه حتي مي‌توانند تصميم‌هاي سياسي را كنترل كرده و رهبران را وادار به انجام برخي اقدامات كنند د .
در تله ديپلماسي سه ضلع رسانه‌ها، مردم و حكومت اهميت كليدي دارند ؛ مستقل بودن /وجود رسانه‌هاي خصوصي در كنار رسانه‌هاي دولتي و وجود يك فضاي عمومي فارغ از قدرت مفروضات آن است كه بنا بر اين مفروضات تله ديپلماسي در مورد ايران صادق نيست.
مثلت مردم – حكومت – رسانه‌ها در ايران به رابطه رسانه‌ها – حكومت تبديل شده و نگاه ابزاري به رسانه به عنوان ابزاري براي
 اجراي خواست‌هاي حكومت، مانع از آن شده كه رسانه‌ها مستقل از دولت به شكل‌دهي افكار عمومي بپردازند.
در نقطه مقابل تله ديپلماسي، موضوع ديپلماسي عمومي مطرح مي شود كه متولي اصلي آن دولت است اما رسانه‌ها نقش كليدي در آن ايفا مي‌كنند.نظير اقدام ايران در راه اندازي شبكه هاي برون مرزي .
پس از طرح اين مباحث نويسنده به بحث تله ديپلماسي، ديپلماسي عمومي و موضوع فعاليت‌هاي هسته‌اي صلح آميز ايران پرداخته و نوشته است هر چند پخش گزارش سي‌ان‌ ان در مورد وجود فعاليت‌هاي مخفي هسته‌اي نقش مهمي در افزايش هجمه تبليغاتي عليه ايران داشت ولي آژانس بين‌المللي انرژي اتمي از چهار ماه قبل اين موضوع را در دستور كار خود قرار داده بود ؛گروه‌هاي اپوزيسيون ايراني در خارج از كشور هم اين ادعا را مطرح كرده بودند ؛و در واقع گزارش سي ان ان نقش تاييد كننده داشت ./
بنابراين فشار اصلي بر جمهوري اسلامي ايران نه به واسطه پخش گزارش‌هاي خبري و رسانه‌اي بلكه به واسطه تأييد عكس‌هاي ماهواره‌اي گرفته شده آغاز شد.
وي ناآگاهي خبر نگاران داخلي و خارجي از مسائل فني هسته اي را در نارسايي اطلاعات مهم مي داند و مي افزايد وقتي كه خبر نگاران ناآگاه باشند نمي توانند اطلاعات را به درستي منتقل كنند بنابراين رسانه هاي غربي هم با استفاده ازاين فضا فعاليت هاي هسته اي ايران را غير صلح آميز تبليغ كرده اند و از سوي ديگر ديپلماسي عمومي ايران هم در اين زمينه ضعيف عمل كرده است ./
نويسنده در عين حال كه متوجه اين تعارض تعارض يعني نياز به رسانه از سويي و خبر نگاران ناآگاه به مسائل فني از سوي ديگر مي شود به آن پاسخي نمي دهد و در عبور از حوزه خارج به داخل، در مسأله فعاليت‌هاي هسته‌اي صلح‌آميز جمهوري اسلامي معتقد است دپيلماسي رسانه‌اي در حوزه فعاليت‌هاي هسته‌اي صلح‌آميز جمهوري اسلامي ايران بيشتر از آنكه مبتني‌بر اقناع افكار عمومي باشد، مبتني‌بر بهره‌گيري و هدايت افكار عمومي در راستاي حمايت از ديپلماسي هسته‌اي بوده است كه اين موضوع از اين جهت كه منجر به حمايت افكار عمومي داخل از برنامه هسته‌اي مي‌شود يك فرصت و از اين جهت كه مخالفان فعاليت‌هاي صلح‌آميز هسته‌اي ايران بتوانند از عدم اطلاع كافي افكار عمومي در مورد مسائل هسته‌اي از طريق رسانه‌ها اقدام كنند يك تهديد محسوب مي شود .
بنا بر اين نوشته هر چند ديپلماسي هسته‌اي ما در داخل، ديپلماسي عادي و معمولي جلوه مي‌كند، اما واقعيت امر آن است كه از سال2003 ، با اعلاميه شوراي حكام، ديپلماسي هسته‌اي ناخواسته وارد مسير ديپلماسي بحران شده است و در اين شرايط رسانه‌ها با محدوديت‌هايي در دست‌يابي به اطلاعات و تأثيرگذاري بر تصميم گيرندگان مواجه مي‌شوند.
وي در در آسيب‌شناسي ديپلماسي رسانه‌اي در حوزه هسته‌اي نا آشنايي تحليل‌گران و خبرنگاران سياسي با مسايل جزئي و فعاليت‌هاي هسته‌اي را منجر به غلبه نگاه سياسي دانسته و نوشته امنيتي كردن موضوع فعاليت‌هاي هسته‌اي باعث برداشت‌هاي نادرست از توانايي‌هاي ايران در افكار عمومي در داخل و خارج مي‌شود .
درنتيجه :هر چند عملكرد رسانه‌ها باعث افزايش فشار بر مقامات ارشد در حوزه هسته‌اي شده، ولي اين فشار تأثير مستقيمي بر تغيير تصميم‌ها نداشته هر چند گاهي منجر به تأخير در اتخاذ تصميم شده است.
نويسنده نقش رسانه هاي داخل و خارج را در اطلاع رساني درباره فعاليت هاي هسته اي متفاوت دانسته و با ذكر اينكه اين دو نقش دو فضاي متفاوت را درباره فعاليتهاي هسته اي ايران پديده آورده معتقد است همانگونه كه محدوديت‌هاي موجود در داخل ،مانع تأثيرگذاري رسانه‌هاي خارجي بر افكار عمومي شده ،در خارج هم محدوديت‌هاي موجود تأثيرگذاري ايران بر افكار عمومي را كاهش مي‌دهد و از سوي ديگر نداشتن يك ديپلماسي عمومي قدرتمند تشديد كننده اين وضعيت است.


هیچ نظری موجود نیست: